من ناله پرندگان را میشنوم و حتی برای پرپر شدن گلی گریه میکنم هر وقت باران می بارد دل کوچکم به اندازه تمام ابرهای آسمان میگیرد و من صدای شکستن شیشه ای در دلها را می شنوم به نظر من همه انسان ها با ساده ترین چیز دل عزیزانشان را میشکنند و بعضی اوقات در هیاهوی زندگی یکدیگر را فراموش میکنندوکم کم از هم دور میشوند دست هایشان سرد میشود برای گرم شدن و نزدیک شدن دل هاشان باید چیکار کنند؟قلب وعشق میتونه این گرمی رو به زندگی برگردونه باید برای رسیدن به آرزوهایشان دست به دست هم تلاش کنند و به آن برسند باید بداند لحظه ای درنگ جایز نیست میبینی در آخرین لحظه تلالویی از نور در زندگی پیدا میشودو دریاهای زندگی رنگ حقیقت وخوشبختی به خود میگیرد عشق همانند پرنده ای زیباست روزی یاد میگیرد که پرواز را شروع کند وتا اوج آسمان ها پرواز میکند و روزی بر بام خوشبختی می نشیند واز آن لذت می برد و اگر پرنده ای عاشقانه پرواز کند هرگز خسته از پر کشیدن نخواهد شد واقعا خوشبختی در چیست؟در موفقیت است یا در کنار هم عاشق بودن در زندگی زیباست یا درلبخند هایی که به هم هدیه میکنیم یا در احساسمان خلاصه میشود یا در آرامش ماست خوشبختی مثل یه دریاست و همه ی اینا مثل یه رود هستند که آخر همشون به خوشبختی وصل میشن و با اون در آمیخته میشن پس رسیدن به خوشبختی سخت نیست سعی کنیم همیشه خوشبخت باشیم خوشبختی در وجود ماست