روزهاى بى تو

روزهاي بي تو شمارش نمي شوند اجبار مي شوند و مي گذرند.نمي دانم از كجا شروع شد. دامنه دار شد.فوران كرد و از من عشق باريدن گرفت! نمي دانم شايد شروع يك بازى بچه گانه بود.تصويب شد در تقديرم كه تا ابد زيستنم ، در حسرتت بمانم .سخت باورم مى شود چرا من؟!  بعيد بود تلخى اين لحظات در كامم ماندگار شود . دست كم نه تا اين حد. چشمانم جذبه داشت .غرورم بى حد بود . شيطنت هايم وصف ناشدنى . بچگى هايم را فروختم .غرورم را شكستم .چشمانم را در التماس هايى بيهوده به شب و تنهايى. سپردم و حالا نه تو را دارم نه چشمانم را نه غرورم را نه كودكانه هايم را.....

من ماندم و عمرى كه افسوسش را دارم . تمامم را كه بيهوده صرف يك خواستني دست نيافتني شد. اى كاش به قول بعضى ها زندگى دكمه ى برگشت داشت!!!!

خاطرات

هر چند زندكي گذشت حالا خوب يا بد بماند ولي يك لحظه يادت تنهايم نگذاشت . هرلحظه تكرار مي كردم كه چرا وجودم را نپذيرفت شايد تكراري بودم و كسل كننده.من شرايط بخت را پذيرفتم و خوب يا بد سالها را يكى پس از ديگري كذراندم هر چند خواسته يا ناخواسته هر روزش را به باد فنا سپردم و حالا كه گرد پيري بر چهره ام نشسته هنوز افسوس مي خورم كه اي كاش با خاطره اش لحظاتم را تلخ تر نمي كردم براي كسي كه حتي در خاطرش ردي از من نمانده 

سلام خدای مهربون

سلام خدای مهربونم

امروز خاکی تر از همیشه ام . مثل همیشه عاشق تو

خدای خوبم به خاطر این روزهای شاد از تو ممنونم . به خاطر لحظه هایی که به فکرتم ممنونم. به خاطر این که عطرت تو نفس زندگیم می پیچه و امید روتو رگ های فکرم تزریق می کنه ممنونم.

فقط یه سوال دارم

درسته که خیلی خوب و مهربونی . هیچ کس به گردپاهات نمیرسه ولی این درسته که منی که خیلی عاشقتم تو حسرتت بمونم.

سلام خدای مهربونم. سلام روز های قشنگ. سلام به همه ی آرزوهایی که حالا شدن عزیزترین دارایی هام. سلام آرزوهایی که به خاطر شما دستام هنوز سمت خداست. سلام به همه ی کسانی که من با اون هامعنا می گیره . سلام به قشنگترین هدیه های خدا. دوستتون دارم و به خاطر همه ی شما می خندم

طعم تو

تصویری از فرداست وقتی لبخند های تو بر سقف واژها مینشیند و گلبارانش می کند. این فصل چراغانی نگاهت را سال هاست که آرزو کردمش. تا دمی از روزگار تلخ من را به شیرینی چشمک هایش طعم دار کند .