این طرف ها
نمی دانی این طرف چقدر سخت می گذرد. این جا برای لقمه ای نان انسان ها را تکه تکه می کنند.
این جا را نمی شناسی . اگر بخواهند حاضرند تمام هستی شان را فدای آرزوهای هرزه ی شان کنند.
هنوز انسان های عصر ما را نشناخته ای. این جا تمام مغز ها را می شویندو هر چه می خواهند در
آن انبار می کنند. تو هنوز نمی دانی که تا چه حد ترسناک است که در فوجی از هجوم گرگ ها
اسیر شوی و آنقدر قانع باشی که لااقل یک پایم را نخورید تا بتوانم راه بروم. من می ترسم از
دنیایی که انسان ها سیاهش کرده اند. این طرف ها که می آیی با خودت زره بیاور که نه تیر و تبر
تو را بشکنند نه دشنام و تهمت.
این طرف ها از ابتدا این گونه نبود زشتی هایش هدیه ای است از طرف این طرفی ها
راستی از آن طرف که می آیی یک خورجین صبر هم برایم بیاور همین جا حسابش می کنم.